نیایش عزیزمنیایش عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

ثمره ی عشق

مثلا رسیده باشی به تمام آنچه که از جهان میخواستی

مثلا همانی بشود که می‌خواستی، مثلا ذوق کنی و از ته دلت بگویی آخیییش ‎مثلا حال دلت خوب باشد و به هرکس که رسیدی حال خوب و لبخندهای غلیظ تعارف کنی. مثلا بخندی، خنده‌ات بشود قهقهه، مثلا ذوق کنی و ذوقت برق شود و بریزد توی چشم‌هات... مثلا هی دنبال کسی بگردی که بی‌تکلف بنشینی مقابلش و هی از حال خوبت و اتفاقات خوبی که افتاده حرف بزنی و ذوق کنی، هی حرف بزنی و از شدت هیجان، بالا و پایین بپری. مثلا کیف کنی از اینکه دیوانه خطاب شوی، مثلا شب‌ها توی دلت قند آب شود و ثانیه‌ها را تا رسیدن روز بعد بشماری. مثلا کلی دلیل برای خوشحالی داشته‌باشی. کلی انگیزه، کلی دلخوشی، کلی حادثه‌ی خوبِ در آستانه&...
5 مهر 1402

تولدَت بهانه ی خوبیست برای نوشتن برای آغاز برای لبخند...

دخترکم! شاید هم بهتر باشد بگویم نوجوان نازنینم که دنیایی پر از زیبایی های کشف نشده در پیش داری... اکنون که 14 سال ِ این دنیا را تجربه کرده ای باید بدانی هنوز به نیمه ی این راهِ پر فراز و نشیب هم نرسیده ای! و پیش روی تو هزاران راه و بیراه قد علم کرده اند و من می‌دانم که تو راه ها را از بیراهه ها میشناسی...به لطف خدا و تمام آن نفس های پاکی که برای تو دارند دعا میکنند... تولد تو هنوز هم برای من با تولد دو برادرت فرق دارد...  تولد تو یعنی مادر شدن من تجربه ای که تا قبل از 5 مهر سال 88 نداشتم من با تو طعم مادر شدن را چشیدم  اولین های تو برایم هنوز هم دلنشین هستند و خاطره های تو و این دفتر خاطرات را همیشه دوست د...
4 مهر 1402
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره ی عشق می باشد